شاعر/ فهیمه علیزاده
گزیده اشعار شاعر جوان رفسنجانی/ حاصل سبزترین باور من …
به گزارش “خانه خشتی“، گزیده اشعار و دل نوشته های جوان رفسنجانی در ادامه تقدیم حضورتان خواهد شد:
خسته ام …
خسته ی کمی خواب
کمی خوابِ آرام
کاش مثل یک حلزون
به لحظه‌ای قبل بخزم
مچاله شوم
در صدفی که مرا از دنیا
مرا از شما جدا میکند
و بخوابم
و فراموش کنم
هر چه بر من گذشته
هر که از من گذشته
کاش به اندازه ی تمام عمرم بخوابم
کاش وقت بیداری
مثل جنینی باشم
مچاله
بی خاطره از دنیا
بی خاطره از شما
کودکی باشم که می خندد
کودکی که هنوز از هیچ چیز زندگی نمی ترسد.
چه آرزویِ ناچیزی ست
تولدی دوباره
برایِ آدمی خسته
***
دیگه فهمیده ام عقربه ها مرده اند که نه جاده تمام می شود و نه شب
حتی اگر تا ابد هی خودم را گول بزنم دیوانه وار دور خیالت بچرخم و بی قراری هایم را بالا بیاورم، قرار نیست در انتهای هیچ کوچه ای خواب های آرام با صدای تو تعبیر شود
دیگر فهمیده ام باید فراموش کنم، خیلی ساده …
مثل پرت شدن در پرتگاهی دور، مثل زنده به گورشدن بی هیچ حرفی، ولی یک چیز را هرگز نخواهم فهمید …!
چرا زندگی هیچ وقت انصاف ندارد
***
حاصل سبزترین باور من …
برگ زردیست که از لای ورق های دلم می ریزد …
مانده ام سخت غریب …
دیگر از سبزترین حادثه هم میترسم
***
دنبای عجیبی ست …
روزهایی که فکر می کنم باید بخندم اشکم را در می آورد …
اشک هایم که تمام شد …
آتش دلم که شعله کشید و تمنای فقط چند قطره اشک را داشت …
دنیا مرا می خنداند …
آنقدر می خندم تا اشکم در آید و دوباره ..،
بازی تلخ زمانه شروع شود و من …
فقط باید به رسم روزگار باشم
شاعر: فهیمه علیزاده
