پایگاه اطلاع رسانی خانه خشتی رفسنجان

فرزندان سلمان رشدی

گزارشی از جنجالی‎ترین نشریات موهن دانشجویی در دهه‎های ۷۰ و ۸۰

فرزندان سلمان رشدی/ مرتضی مهدوی راد
به گزارش “خانه خشتی” به نقل از نـــــاچـــارنــامه، بررسی اجمالی جنجالی‎ترین نشریات موهن دانشجویی در دو دهه اخیر، از نشریات باند طبرزدی تا نشریات طیف علامه دفتر تحکیم، نشان می‎دهد که توهین، اعم از توهین به مقدسات یا مسئولان، مهم‎ترین ابزار کار آنان بوده و همین مسأله هم بعد‎ها گریبان آنان را در مراجع قانونی گرفته است.

البته برخی از این رخداد‎ها هم از سر غفلت و نادانی نویسنده یا مدیران نشریه که از جمعی چند نفره تجاوز نمی‎کنند، بوده است و نه از سر غرض و عناد. در این گزارش، نظری می‎اندازیم به برخی از این پرونده‎ها که در آن زمان جزو بحران‎‎های جامعه دانشگاهی و حتی فراتر از آن بوده‎اند:

نشریات باند طبرزدی

حشمت‎الله طبرزدی، عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در سال‎‎های نخست دهه ۶۰ بود که به‎واسطه مواضع راست گرایانه از این تشکل اخراج شد و تشکلی موازی با عنوان «اتحادیه انجمن‎‎های اسلامی دانشجویان و دانش‎آموختگان دانشگاه‎ها» به راه انداخت. وی در دهه ۷۰ به ترتیب مدیر‎مسئول و سردبیر نشریات «پیام دانشجوی بسیجی»، «پیام دانشجو»، «ندای دانشجو»، «هویت خویش» و «گزارش روز» بود. مهم‎ترین اقدام نشریه پیام دانشجو، که دوره اول آن از شهریور ۷۳ تا مرداد ۷۴ به تعداد ۴۶ شماره منتشر شد، افشای اختلاس در بانک صادرات و عمدتا حول محور نقش‎آفرینی محسن رفیق‎دوست، رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان بود. به همین خاطر، به طرح شکایتی از سوی او در زمستان ۱۳۷۳ منجر و باعث توقف انتشار شماره ۳۴ نشریه پیام دانشجو شد.

طبرزدی و گروه او، که پیش از این طرفدار پرو‎پاقرص جنا

ح راست و شخص رییس جمهوری وقت بودند، از آن مقطع به بعد، وارد جریانات قدرت طلبی شده و خود را منتقد جدی سیاست‎های‎ هاشمی رفسنجانی معرفی ‎کردند. ادامه روند جاری در نشریه، شکایت‎‎های بسیاری را در پی داشت. در نتیجه، هیأت نظارت بر مطبوعات در تیر ماه ۷۴ در این زمینه اقدام و حکم توقیف نشریه را صادر کرد و به مدت ۲۱۳ روز، نشریه در توقیف بود. چندی بعد، برای بررسی شکایات محسن رفیق‎دوست، شهرداری تهران و بانک صادرات علیه طبرزدی، دادگاهی برگزار شد که نهایتا حکم تبرئه وی از شکایات مذکور صادر شد. پس از اعلام تبرئه طبرزدی، انتشار نشریه «پیام دانشجو» به مدت دو هفته صورت گرفت. ادامه روند قبلی در نهایت به تشکیل پرونده مجددی علیه طبرزدی و نشریه «پیام دانشجو» منجر شد، تا این‎که با رأی دادگاه، وی به پنج سال محرومیت از مدیریت نشریه و یک سال حبس یا پرداخت یک میلیون تومان جزای نقدی بدل از حبس، محکوم شد. این اتفاق در بهار سال ۷۵ رخ داد. تا آن زمان، ۵۷ شماره از نشریه «پیام دانشجو» منتشر شده بود و انتشار نشریه در شماره ۵۸ متوقف شد.

در این مدت، طبرزدی نشریه دیگری با عنوان «ندای دانشجو» را منتشر کرد که نماد تغییر موضع جریان طبرزدی و رفتن به سوی مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و همفکری با ملی مذهبی‎ها بود. از دفاع از امیرانتظام به‎عنوان زندانی سیاسی گرفته تا بزرگداشت مقام دکتر مصدق، مطالبی بود که در این نشریه منتشر می‎شد. با روی کار آمدن اصلاح‎طلبان، مطالبی شبیه روزنامه‎‎های زنجیره‎ای، صفحات این نشریه را پر کرد که آن‎را به روزنامه نشاط و عصر آزادگان شبیه میساخت. این نشریه اخبار تجمعات و میتینگ‎‎های سیاسی گروه طبرزدی را منعکس می‎کرد.

در سال ۷۸، طبرزدی بار دیگر به فکر فعالیت مطبوعاتی افتاد و از آنجایی که

 رابر با حکم دادگاه، وی حق مدیرمسئولی نداشت، با همکاری حسین کاشانی، به‎عنوان مدیرمسئول، سردبیری نشریه «هویت خویش» را بر‎عهده گرفت. بنابراین طبرزدی را باید پایه‎گذار نشریات اجاره‎ای و زنجیره‎ای دانست. این نشریه هم که لوگوی پیام دانشجو را در کنار عنوان خود درج می‎کرد، چهار شماره بیشتر منتشر نشد و در طی انتشار، به مراتب تندتر از گذشته به اعلام مواضع پرداخت و حتی با اعلام بیانیه‎ای تحت عنوان «ساختار سیاسی آینده ایران» با تشریح چهار دیدگاه رایج درباره حکومت ایران، به‎طور رسمی از ایجاد حاکمیتی سکولار و مبتنی بر جدایی دین از حکومت، طرفداری کرد.

پس از توقیف نشریه پیام دانشجو، هفته نامه آبان هم به مدیر‎مسئولی محمد‎حسن علی‎پور، از اعضای حلقه طبرزدی مدتی منتشر می‎شد که نخستین توهین به ساحت مقدس امام زمان (عجل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریف) نیز در این نشریه صورت گرفت. نشریه آبان را در ۲ تیرماه ۱۳۷۹ توقیف و مدیر‎مسئول آن‎را محاکمه کردند. چند سال بعد، وی کار انتشار هفته نامه آبان را مجددا از سر گرفت که این‎بار هم در پی چاپ مقاله‎ای با عنوان «مردم عبور خواهند کرد»، در دی‎ماه ۱۳۸۳، با شکایت دادستان کل کشور به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به دو سال ممنوعیت از فعالیت مطبوعاتی و شش ماه زندان تعلیقی محکوم شد. ‬‬

نشریه موج (انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر)

نشریه دانشجویی «موج» که سال ۷۹ در دانشگاه امیرکبیر تهران منتشر می‎شد‎، در یکی از شمارگان خود داستانی ذهنی از ملاقات دانش‎آموزی با امام زمان (عجل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریف) درج کرد که دستخوش انتقاد جامعه قرار گرفت. مطلب مذکور، داستان پسری پشت کنکوری بود که در مناجاتش با امام زمان حرف می‎زد و آرزوی ظهور می‎کرد؛ اما میان خواب و بیداری صدایی را می‎شنید که به او خبر ظهور را می‎داد و از او برای همراهی دعوت می‎کرد. اما آن دانش‎آموز به محضر امام عصر (عجل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریف) رفته و بهانه می‎تراشید که ظهور حضرت موجب بروز جنگ و تعطیلی دانشگاه‎ها می‎شود؛ حال آن‎که او آرزوی رفتن به دانشگاه را دارد. در میان آن بهانه تراشی‎ها برای تأخیر در ظهور، ناگهان بیدار می‎شد و می‎فهمید که سر جای خودش در مسجد نشسته است… .

نویسنده آن داستان موهن درباره حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، عباس نعمتی، دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد و از فارغ التحصیلان دبیرستان مفید بود و به‎واسطه ارتباطاتی که با دوستان سابق خود در مدرسه مفید داشت که فعالان انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر بودند، مطلبش در آن نشریه به چاپ رسید. برخلاف آن‎چه گفته می‎شود، نشریه موج در اردوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در زعفرانیه (اردوگاه شهید چمران) پخش شد و نه در نشست دفتر تحکیم وحدت که همزمان در دانشگاه تربیت معلم تهران در حال برگزاری بود. استثنائا این شماره نشریه بدون نظارت سردبیر و شورای مرکزی انجمن

 سلامی منتشر شده بود و لذا به محض اطلاع آنان از سطح اردو جمع‎آوری شد. اما متأسفانه، از آن‎جا که جو جامعه در آن زمان دچار افراط و تفریط‎‎های سیاسی بود و برخی مخالف جریانات رادیکال سیاسی و از جمله دفتر تحکیم وحدت بودند، این موضوع بهانه‎ای برای برخورد با دفتر تحکیم شد؛ حال آن‎که، نه نویسنده آن مطلب عضو دفتر تحکیم بود و نه دست اندرکاران نشریه جزو افراطی‎ها. از طرف دیگر، هم نویسنده مطلب به اشتباه خود اعتراف و از اصرار بر این خطا خودداری کرد و هم مدیران نشریه که از طیف مذهبی انجمن اسلامی امیرکبیر بودند، در ادامه از فعالیت‎‎های سیاسی حذف شدند.

با این حال، عده‎ای با مدعای آگاهی جامعه از اهانت صورت‎گرفته، این داستان را به‎صورت گسترده چاپ و توزیع کردند و در نتیجه دراعتراض و محکوم کردن این اقدام، در کشور موجی به راه افتاد که برخی علما و طلاب، کلاس درس حوزه را تعطیل کردند و بسیاری از دستگاه‎‎ها و نهاد‎ها آن‎را محکوم کرده و خواستار برخورد دولت و دستگاه قضائی با آن شدند و صداوسیما آن‎چنان به پخش روند اعتراضات اقدام کرد که در مدت زمان کوتاهی، سراسر کشور را فرا گرفت و همگان به دولت وقت انتقاد شدید کردند؛ تا جایی که پس از دستگیری نویسنده و گذشت مدتی، با درخواست رهبر انقلاب، مباحث به پایان رسید. رهبر فرزانه انقلاب هم با همان تیزبینی و رفتار کریمانه خود، در حکمی به دادگاه انقلاب، توهین مندرج در متن مقاله را ناشی از «ضعف اندیشه و ضعف قلم» نگارنده دانستند، نه از روی تعمد و عداوت و او را مورد عفو قرار دادند.

نعمت

ی، که اکنون به‎عنوان فیلم‎نامه‎نویس (از جمله نویسنده مجموعه طنز «نون و ریحون» پخش شده در ایام ماه مبارک رمضان ۸۹ از شبکه ۵ سیما) فعالیت می‎کند، خود در این‎باره می‎گوید: «این‎جانب در ماجرای نشریه موج دستگیر نشدم؛ بلکه از آن‎جا که اشتباهی کس دیگری را دستگیر نمودند و نام نویسنده آن مطلب مانند عموم طنز‎ها با اسم مستعار بود، بنده به وزارت اطلاعات مراجعه کرده، خودم را تحویل دادم. این نکته در اطلاعیه آن زمان دادگستری که در جراید و تلویزیون قرائت شد، آمده است.» او در دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعزیری در دادگاه بدوی و یک سال در دادگاه تجدید‎نظر محکوم شد.

 نشریات چهارگانه موهن (دانشگاه صنعتی امیرکبیر)

بعد از ظهر روز دوشنبه، دهم اردیبهشت ماه ۸۶، در صحن دانشگاه امیرکبیر که پس از خروج لمپن‎ها از انجمن، نزدیک به یک سال بود تشنج کمتری به خود می‎دید، نسخه‎‎های محدودی از چهار نشریه به ظاهر دانشجویی «سر خط» به مدیر‎مسئولی مجید شیخ‎‎پور، «سحر» به مدیر‎مسئولی احمد قصابان، «ریوار» به مدیر‎مسئولی پویان محمودیان و «آتیه» به مدیر‎مسئولی مقداد خلیل‎‎پور، در سطح دانشگاه پخش شد که در آن کاریکاتور رهبر معظم انقلاب چاپ و از ایشان انتقاد شده بود. به‎نظر می‎رسید طراحان این پروژه قصد عملیاتی کردن ناآرامی‎‎های وسیعی را دارند؛ ناآرامی‎‎هایی که مشابه کوچک‎تر آن در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ در آستانه انتخابات مجلس ششم و نیز انتخابات مجلس هفتم ایجاد شده بود تا راه را برای ورود افراطی‎ها به مجلس هموار کنند. طبیعتا، در این پروژه‎‎ها هزینه شدن اعتبار چند دانشجوی ابزاری هم برای افراطی‎ها ضروری است؛ هرچند که قربانیان این پروژه، هنوز هم به قربانی بودن خود پی نبرده‎اند و در جهت اوامر سران پشت پرده این فتنه گام می‎نهند. ادبیات این نشریات آرزوی انقلابی مخملی را برای براندازی آشکار می‎کرد. گویا در آستانه روز کارگر، روز معلم و در فاصله اندکی که تا تیرماه باقی مانده بود، آتش تهیه فتنه را با به خدمت گرفتن چند دانشجو در همین چهار نشریه تدارک می‎دیدند.

هرچهار نشریه ذیل مطلبی با تیتر «هیچ‎کس مقدس نیست»، همراه با درج کاریکاتور‎‎هایی اهانت‎آمیز از رهبر معظم انقلاب اسلامی و برای عقده گشایی علیه ولایت فقیه، به اهانت صریح به پیامبر معظم اسلام و ائمه اطهار (علیهم‎السلام) دست زده بودند. متن واحد منتشر شده در چهار نشریه همراه با جسارت‎‎هایی به ساحت معصومان (علیهم‎السلام) ضمن انکار آشکار عصمت آنان، به فحاشی علیه نظام اسلامی و رهبری معظم آن و توهین به تمامی اقشار مذهبی با عناوینی سخیف پرداخته بود.

در یکی از مقالات، با عنوان «فاحشه‎‎ها کجا هستند؟» با حمله به اقدامات اخیر ناجا ادعا شده بود که ادامه این اقدامات ورود به حریم خصوصی افراد و وارسی لباس‎‎های زیر افراد خواهد بود. نویسنده این مقاله، با نفی اساس حجاب اسلامی، در ادامه آورده بود: «آیا باید به همه احکام دین، در این زمان که متفاوت با ۱۴۰۰سال پیش است، عمل کرد؟»

در مطلبی دیگر با عنوان «هیچ‎کس مقدس نیست!» نویسنده به بهانه برخورد با ولایت فقیه پا را فراتر گذاشته و با رد عصمت اهل‎بیت (علیهم‎السلام) آورده بود: «علی نه نور بود و نه آسمانی و نه معصوم… علی یک انسان خطاپذیر و غیر‎معصوم بود. فراتر از آن محمد نیز چنین بود؛ حال تکلیف ولی فقیه بسیار روشن است!» در این مقاله همچنین آمده بود: «دموکراسی و آزادی بدون هزینه به دست نمی‎‎آید و البته در هر فرصتی هم محقق نمی‎شود(!) زمان آن اکنون است. و فردا بسیار دیر است باید برخاست و قداست‎‎های تصنعی(!) و مقدسات مردم‎فریب را ساقط کرد.» نویسنده این مقاله در جای دیگر نوشته بود: «دانشگاه در فضایی ملتهب به سر می‎برد. ظاهرا دیگر فرصتی باقی نمانده تا حاکمیت دین‎زده (!) بتواند دانشجویان را منفعل سازد. اندک اندک به زمان آرزوی دیرینه خود نزدیک می‎شویم.» بعد می‎افزود: «امروز تمام خرده جنبش‎‎های اجتماعی ایران (!) در کنار یکدیگر و در یک صف متحد قرار گرفته‎اند. جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، جنبش معلمان، جنبش قومیت‎‎ها، جنبش زنان و… دیگر جایی برای تعارف باقی نمانده است.»

این مقاله در هرچهار نشریه به یک شکل ارائه شده بود و همین نشان از یک حرکت سازماندهی شده و مرموز در خارج از دانشگاه داشت. نشریه «سرخط» آن را همراه با طرحی منتشر کرد که حاکمی در رأس هرمی از طبقات انسان‎‎ها مستقر است. «ریوار» نیز آن را با کاریکاتوری از مقام معظم رهبری منتشر کرد. «سحر» و «آتیه» نیز همین مقالات را به‎گونه‎ای دیگر منتشر کرده بودند.

همگی این نشریات به طیف لمپن دانشگاه تعلق داشتند که مدتی پیش و در پی برگزار نشدن انتخابات انجمن اسلامی امیرکبیر، با اعتراض دانشجویان روبه‎رو شده و پس از برگزاری انتخابات آزاد در خرداد ۸۶، عملا از انجمن اسلامی دانشگاه بیرون رانده شده بودند. این طیف با انتشار نشریاتی مانند «سحر»، «سرخط»، «آتیه»، «تردید»، «ریوار»، «شاید فردا»، «کیان»، «آغاز»، «رادیکال»، «خط صفر»، «داروگ»، «ایران نو»، «جرس»، «خبرنامه انجمن اسلامی دانشجویان» و… با نگارش و تدارک مقالات و کاریکاتور‎های موهنی علیه مسئولان عالی کشور، دست‎آورد نهایی خود را مقدمه‎چینی کرده بودند؛ اما گویا متانت بیش از حد مسئولان دانشگاه، موجب شد آنان برای فتنه‎انگیزی بیشتر، اهانت به پیامبر (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) و اهل‎بیت (علیهم‎السلام) را هم عملی کنند.

مطالب این نشریات با اعتراض عموم دانشجویان و همچنین اذهان عمومی جامعه روبه‎رو شد و تعدادی از فعالان نشریات رادیکال دانشگاه بازداشت و نهایتا سه نفر از آنان به‎عنوان متهمان اصلی، به یک تا دو سال زندان محکوم شدند.

/ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل