یادداشت/ محمد کاظم حسینی

برادرم، ای قاتلم!

  • شناسه خبر: 62727
برادرم، ای قاتلم!

«ای برادر عرب که دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشانی و مرا شهید کنی ! بدان که تو حالا دنبال من می گردی ، اما روز قیامت من دنبال تو خواهم گشت با این تفاوت که تو دنبال من می گردی که مرا بکشی و من دنبال تو خواهم گشت تا تو را شفاعت کنم»

خانه » آخرین اخبار » برادرم، ای قاتلم!

به گزارش “خانه خشتی“، زندگی سردار شهید حاج علی محمدی پور ، فرمانده گردان ۴۱۲ از لشکر ۴۱ ثارالله ، سرشار از شگفتی هاست . یکی از این شگفتی ها این بود ، که دوست داشت قاتل خود ، آن که با تیر او شهید می شود ، را پیدا کند ! و در وصیت نامه خود نیز نوشته است ، که در روز قیامت به دنبال او خواهم گشت ، تا …

آیا می توانید حدس بزنید برای چه به دنبال او بود ، یا در قیامت با او چه خواهد داشت ؟! بعید است بتوانید حدس بزنید . به اشاره باید گفت برخی روح ها و شخصیت ها آنقدر بزرگند و به قدری اوج می گیرند که رفتار آنان با قاتل خود نیز جز از سر کرامت و بزرگواری نمی تواند باشد. اینان در حقیقت ، به مولای خود امیرمومنان علی (ع) اقتدا کرده اند که چنان سفارش قاتل خود را به فرزندان خویش می کرد ، که گویی برای میهمان محترم و بزرگواری سفارش می کند که مبادا به او بد بگذرد ! آیا اکنون می توانید حدس بزنید شهید علی محمدی پور چرا به دنبال قاتل خود می گشت و او را « برادر» خطاب می کرد ؟ و در قیامت با او چه کار دارد ؟

شیمیایی شد ، اما خانواده اش نفهمیدند !

اجازه بدهید قبل از آن که به سراغ قاتلش برویم ! ببینیم این روح بزرگ و لطیف با خانواده خود چه تعاملی داشت ، آنگاه به بیان آن مطلب بپردازیم.

یکی از همراهان او می گوید : « زخم های حاجی تاول زده بود. بعد از اینکه دو هفته در بیمارستان خوابید ، او را به خانه اش بردیم. حاجی هنوز هم نیاز به مراقبت جدی داشت. خیلی از کارها را خودش     نمی توانست انجام بدهد. مثلا روی سینه و شکم و پشتش پر از تاول بود. به سختی می توانست بخوابد. چند جور پماد به او داده بودند که روی زخم هایش بمالد. خود حاجی نمی توانست این کار را بکند. باید از خانواده اش کمک می گرفت. اما برای این که آنها از دیدن زخم ها ناراحت نشوند ، حاضر می شد درد بکشد و نگذارد آنها متوجه جراحت زیادش بشوند. آن قدر به همان حال می ماند تا این که یکی از بچه های رزمنده به عیادتش برود. آن وقت پیراهنش را در می آورد و از رزمنده ای که به عیادت آمده بود می خو.است که روی زخم ها پماد بمالد. »

برادرم ، ای قاتلم !

و اما فرازی از وصیتنامه !

« ای برادر عرب که دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشانی و مرا شهید کنی ! بدان که تو حالا دنبال من می گردی ، اما روز قیامت من دنبال تو خواهم گشت با این تفاوت که تو دنبال من می گردی که مرا بکشی و من دنبال تو خواهم گشت تا تو را شفاعت کنم. »

باید اذعان کرد که این ارزش ها و فضیلت های شهیدان بزرگوار ما از هزار کرامت و حادثه خارق العاده که از آنان سر می زند. بسی بالاتر و والاتر است. آن کرامت ها تنها از روح هایی این سان بزرگ و شخصیت هایی سترگ سر می زند و بس !

منبع : کتاب در انتظار آن لحظه ، خاطرات زندگی سردار شهید حاج علی محمدی پور ، فرمانده گردان ۴۱۲ از لشکر ۴۱ ثار ا… ، بازآفرینی محمدرضا بایرامی ، کنگره بزرگداشت سرداران و هشت هزار شهید استان های کرمان و سیستان و بلوچستان.

یادداشت از: محمد کاظم حسینی

برچسب ها:
حاج علی محمدی پور خانه خشتی رفسنجان شهادت شهید یادداشت از: محمد کاظم حسینی
تلگرام
دیدگاه‌ها
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خانه خشتی منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
در جواب نظر :

اخبار ویژه
اخبار رفسنجان