یادداشت؛
رفسنجان برای یک مهمان ِ گلگون آغوش گشود
اینجا رفسنجان است؛ از شهدای تفحص شده دوران دفاع مقدس یعنی شش شهید، یک شهید گمنام آورده اند …
به گزارش خانه خشتی، در آستانه فرارسیدن شهادت حضرت زهرا(س) پیکر مطهر شهید گمنام دوران دفاع مقدس وارد شهر رفسنجان شد و استقبال کنندگان امروز به استقبال از مهمان گمنام خود رفتند اما با چشمانی خیس و صورتی گریان؛ رفتند تا مهمانان تازه رسیده احساس غربت نکند.
باید باشی در کنار تابوت یک شهید، تا با عمق وجودت او را احساس کنی اشک ها خود بخود جاری می شوند.
امروز نخسنین روز از ورود شهید گمنام به شهر رفسنجان است و قرار است طی چند روز به اقصی نقاط شهرستان رفته و همه شهرستان را عطرآگین کند.
نخستین مکانی که مورد استقبال پر شور مسئولین و مردم رفسنجان قرار گرفت فرمانداری است، نقطه ای که در و دیوارش با عکس شهدا مزین شده است او آمده است تا ضمن عطرآگین کردن این مکان، با مهربانی یادآور شود که من و امثال من ۴۰ سال پیش برای امنیت و آرامش حاکم امروز رفتیم و نگذاشتیم دشمنان قسم خورده اسلام پایشان را به خاک ایران بسایند و ذخایر خدادادی ایران را ببلعند و به یغما ببرند، مردم به راحتی و بدون دغدغه در خیابان ها راه بروند، نسل جوان و نوجوان به راحتی قله های علم، دانش و پیشرفت را فتح کنند، عرصه های کشاورزی، اقتصاد، صادرات، سیاست، فرهنگ و غیره ذره ذره مقاومت در برابر ناملایمت ها را تجربه و در خود نهادیه کنند و به رشد و بالندگی برسند؛ چه افق قشنگی را شهدا برای ما ترسیم کردند که الحمدالله به آن اهداف شهدا دست یافتیم و اکنون وقت آن است آرمان ها و اهدافشان را از گزند دشمنان حفظ کنیم.
اینجا فرمانداری است مردم و مسئولین گرد این شهید آمده اند دل هایشان ۳۰ تا ۴۰ سال عقب برگشته و تداعی گر روزهایی است که رزمندگان با دست خالی اما با توکل عمیق به خداوند، با خلوص نیت بدون ذره ای شک با فراق بال به آغوش میدان های تدارک دیده مین دشمن شتافتند.
دل های مردم رفسنجان امروز تداعی گر روزهای سخت جنگ است که رزمندگانش دل از همه تعلقات دنیا شستند و به دیاری شتافتند که دستشان در دست خدا قرار گرفت.
اینجا فرمانداری است گل های داوودی و سرخ در دستان سربازی است که آن ها را بر تابوت حامل استخوان ِ پر از حرف های ناگفته نثار می کند، گرچه چهل سال است که تنها زیر خاک های مرزی با یک پلاک آرمیده است اما هنوز پس از گذشت این همه سال مثل همین گل ها طراوت و شادابی دارند و تا قیام قیامت هم شادابی شان برقرار است خوشا به حالت ای شهید.
شهید تازه تفحص شده در نمازخانه فرماندرای قرار گرفت و مسئولان و مردم با چشمانی پر از اشک لحظات وداعشان را با این شهید اینگونه می گذرانند که ” ای شهید تو گمنام نیستی بلکه از ما و همه جهانیان خوشنام تری، کجا می شود مثل تو را یافت که از هر بدی و پلیدی منزه و پاک باشی و با فکر مقدس نبرد با دشمن به میدان بیایی، تو بودی که با جنگیدنت آرامش به سرزمین مان هدیه دادی و ظلم را از وطن بیرون کردی، تو بودی که دشمن در رویارویی با تو و با دیدن چهره آرام اما دنبال ریشه کنی ظلم و فساد؛ خشمش دوچندان می شد، تو بودی که نمی خواستی هویت ِ فاطمی ِ دختران و خواهران و مادران این سرزمین به تاراج یک مشت مستر انگلیسی از خدا بی خبر برود، تو بودی که عاشقانه در دفاع از میهنت سینه خود را سپر آماج بلاها کردی و خون خود را به خدا ارزانی کردی و …..”
آنقدر با او حرف زدند و او را به بی بی دو عالم قسم دادند که در قیامت شفاخواهشان باشد و آبرویشان را بخرد.
کنار این تابوت برخی فرزندان شهدا هم بودند که از غم بی پدری رنج می برند اما خوشحالند که همرزم پدرشان حالا آمده تا بار دیگر رشادت های پدران شان را یادآور شود و حال خوشحال باشند که پدرانشان در بهشت برین هستند و شما هم با کردار نیکتان در قیامت به آن ها ملحق خواهید شد.
مسئولین هم با این شهید عهد بستند تا در کار و تلاششان ذره ای لغزش نداشته باشند و همواره در انجام مسئولیت و تعهداتشان به نظام مقدس جمهوری اسلامی و خدمت به مردم بیش از پیش قدم های استوار بردارند.
بعد از فرمانداری شهید به مکان دیگر یعنی شهرداری رفسنجان بدرقه شد، آن جا نیز اشک های مردان و زنان خداجوی و ولایی شهرستان جاری شد آن ها باور دارند که این تنها یک پلاک و پاره ای استخوان نیست، عشق است سراسر عشق.
آن ها پس از گلباران این شهید، با او وداع کردند؛ و با قطره های اشکی که ریختند سبک بال شدند.
شهید گمنام پس از آن وارد شهر سرچشمه شد و مورد استقبال مردم و کارکنان و کارگران این شهر معدنی قرار گرفت.
قرار است این شهید در نقاط مختلف شهرستان از جمله کشکوئیه، نوق و غیره همه فضاهای شهرستان را عطرآگین کند و سپس در روستای ناصریه از توابع رفسنجان آرام گیرد و به خاک سپرده شود.
یادداشت از: مریم رضایی
انتهای پیام/