پایگاه اطلاع رسانی خانه خشتی رفسنجان

بی ریشگی تعصبات کورکورانه ی جهیزیه کردن دختران در رفسنجان

جهیزیه در رفسنجان

جهیزیه در رفسنجان

به گزارش خانه خشتی، مثنوی هفتاد من کاغذ خرید جهیزیه از آن حکایت هایی است که تمام شدنی نیست. داستان با خواستگار به توافق رسیدن و تهیه پول برای خرید لوازم خانگی ( جهاز ) داستانی است که همه آنانی که ازدواج کرده اند یا روزی ازدواج خواهند کرد با آن آشنایند. کار از آنجا شروع می شود که دختری با هزاران آرزو با پشتوانه مالی پدر راهی بازاری می شود که آنقدر رنگین و فریبنده است که هر بیننده ای را به ولع می اندازد. شاید کمتر جوانی وجود داشته باشد که در چنین شرایطی پا بر خواسته اش بگذارد و با قناعت پیشه کردن به فکر درست هزینه کردن پول های پدر باشد، چرا که جذبه کالاهای لوکس همیشه بیشتر از ندای درون است.

البته اگر خانواده دختر اوضاع مالی خوبی داشته باشد می تواند در برابر خواسته های فرزند انعطاف نشان داده و آرزوهای او را برآورده کند ، اما مشکل آن زمانی است که دختر از مواضعش پایین نیامده و قلک خانواده هم خالی باشد. اگر کمی با دقت به اطراف خود نگاه کنید بی گمان چند مورد از این آدم هایی را که به خاطر کم یا یکدست نبودن جهیزیه بنای ناسازگاری گذاشته اند را خواهید دید، به گمان این افراد ،داشتن جهیزیه ای کامل  آنقدر به افراد شان و منزلت می دهد که ارزش آن را دارد که برای به دست آوردنش خود را به زحمت بیندازند ، البته این آدم ها بیراه هم نمی گویند ، چرا که سال هاست عقل آدم ها به چشمشان است. اما این روزها اوضاع کمی بدتر شده است و تجمل گرایی در پوست و گوشت بیشتر افراد نفوذ کرده است و همه آدم ها از هر طبقه اجتماعی را درگیر کرده است. البته اگر ثروتمندان جامعه در این مقوله بیفتند نه عجیب است نه غیرممکن، ولی آن وقتی که متوسط های جامعه دست به تقلید می زنند و روزگار را بر خود تنگ می کنند مشکلات شروع می شود.

 اگر سری به مجالس عروسی مخصوصا  اطراف رفسنجان  بزنید در آن گیر و داد که همه به پایکوبی و شادی مشغولند بازار تعریف ، تمجید و یا نیش و کنایه داغ می شود  مخصوصا اگر جهیزیه عروس در حد معمولی و عرف باشد آن وقت است که نیش و کنایه های خانواده داماد شروع می شود از جمله ….

همه چیزجز ماشین ظرفشویی بهش داده ها… اما دریغ از یک ذره سلیقه! اون از وضع جهازیه دادنشون ،اون هم از وضع جنس و مارک و چیدمان.

اینها را مادرشوهر در مراسم عروسی پسرش در گفتگوی خصوصی با خواهرش می گوید به راستی چرا؟ براستی چرا باید اینچنین باشیم ؟بیاییم با خودمان صادق باشیم و برای یک بار هم که شده خودمان را گول نزنیم.واقعا راست و حسینی جهیزیه را برای چه منظوری تهیه می کنیم؟!

دادن جهیزیه از قبل از اسلام بوده و هنوز هم هست، اما چند سال اخیر اهداف اصلی و مقدس آن فراموش شده و وارد مسابقه چشم و همچشمی گردیده است . کی قراره به خودمان برگردیم و از خودمان سوال کنیم که آیا جهیزیه را به خاطر کم کردن روی فلانی یا… ؟! می دهیم، یا برای آسایش و راحتی عروس و داماد؟!چرا واسه فخر فروشی و خودنمایی اینقدر خودمان را اذیت می کنیم؟!نمایش جهیزیه برای جنگ خاله زنکهاست یا برای …؟! آیا پیغمبر نمی توانست به دخترش بهترین جهیزیه عالم را بدهد؟! چرا نداد؟ فکر نمی کنیم شاید لازم نبود؟ آیا با جهیزیه قراره زندگی یک دختر و پسر شروع بشه یا این که تا آخر عمر تأمین بشن .این موضوع بهانه ای شد تا سراغ چند تن از خانمها برویم و جویای نظرات انها در مورد جهیزیه شویم ؛

خانم سکینه .ت اهل نوق ۵۲ ساله وقتی در مورد جهیزیه کردن دختران این منطقه می پرسم در جوابم می گوید :جهیزیه دادن یکی از رسمهای این منطقه می باشد و جهیزیه را براساس وضعیت خانواده داماد می دهند مثلا اگر داماد خانه داشته باشد (مطمئنا همه دامادهای این منطقه خانه دارند و باید بسازند ) براساس ارزش خانه به داماد جهیزیه می دهند موکت ، نصب پرده و کابینت هم بر عهده خانواده عروس می باشد.بعد هم در کمال ناراحتی به ما می گوید : ای کاش مردم اینجا یک کم به خود می آمدند و این رسم را بر می داشتند من خودم یک پسر و دو دختر عقد بسته دارم و تنها درآمد این منطقه به پسته است دخترم حدود ۵ سال عقد بسته است به خاطر نداشتن جهیزیه و نرسیدن به آن جهیزیه ای که خانواده داماد می خواهند همه ساله منتظر فصل برداشت پسته ها می شویم ولی در چند سال اخیر به علت خشکسالی و سرمازدگی و امسال هم به خاطر سرمازدگی، پسته ای نداشتیم که جهیزیه بخریم اگر خانواده داماد به جهیزیه معمولی و کارفرما راضی می شدند دخترم زودتر از این  به سرو خانه زندگی خود می رفت. خانم دیگری  فاطمه .ع در جواب ما می گوید :اکثر مردم این منطقه پسته دار و پولدار هستند و به خاطر همین به دختران خود جهیزیه زیاد می دهند ولی در بین مردم اینجا فقیر و بدبخت هم داریم ،در تهیه جهیزیه  فقیر و ثروتمند نداره همه باید جهیزیه کامل بدهند .

وی در ادامه می گوید : جالبتر اینکه بعضی ارباب های اینجا علاوه بر جهیزیه سنگین چند حبه ده (باغ پسته ای )هم روی جهیزیه به عنوان کادو ارزانی داماد می کنند و از همه مهمتر اینکه جهیزیه اینجا باید حتما چیده و در معرض دید  قرارگیرد  تا همه مردم ببینند . خانم مهدیه –م ۲۷ ساله اهل رفسنجان در خصوص جهیزیه می گوید :هیج جای ایران مثل رفسنجان به جهیزیه اهمیت داده نمی شود من به شخصه معتقدم برای شروع زندگی وسایل ضروری اولیه برای زندگی لازم است ولی در کل رفسنجان به خاطر چشم و هم چشمی ،بیشتر خانواده ها مجبورند تمام وسایلی که شاید ضرورتی هم نداشته باشد بخرند .

وی می افزاید :خواهر خودم ازدواج کرده ساکن تهران می باشد جهیزیه را در حد وسایل ضروری خریداری کرد .

 چیدمان جهیزیه و چشم و هم چشمی

چیدمان جهیزیه و به نمایش گذاشتن آن بستر مناسبی است برای ایجاد یک میدان گسترده برای رقابت و حسادت و چشم و هم چشمی و الگو گیری غلط . چه باید کرد ؟آیا نمی توان اجازه دهیم تاعروس وداماد آرام آرام وسایل خودرا با سلیقه وذوق خودبچینند ؟چه اتقاقی خواهد افتاد اگر راه را برای دیدن و نظردادن وطعنه وکنایه زدن ببندیم؟به آسیبها و آفات این نوع چیدمانهای فخر فروشانه فکرکرده اید؟ مگر جهیزیه رابرای به رخ کشیدن خریداری نمود ه ایم ؟

هزینه هایی سرسام آور و دیگر هیچ!

هزینه بالای تهیه جهیزیه بسیاری از دختران را از ازدواج فراری داده است و باعث افزایش سن ازدواج دختران شده است. امروزه خانواده ها همه فشارهای تهیه جهیزیه را به جان می خرند و حاضرند زیر بار وام های کلان وقرض و بدهی بروند اما دخترشان سربلند به خانه بخت برود آیا واقعا سربلندی یک دختر به داشتن فرش چند میلیون تومانی و یا یخچال آخرین مارک مربوط است! به راستی چرا با تعصبات کورکورانه ای که ریشه در بی ریشگی دارد، باعث فرار جوانان از تشکیل زندگی شده ایم؟ آیا وقت آن نشده است که با کمی فکر نسبت به آینده یک زندگی، بیشتر حامی جوانان مان باشیم. با نگاهی به برگ های تاریخ متوجه می شویم، مطمئنا کسی که برای اولین بار به فکر تهیه جهیزیه برای دخترش افتاد، هیچگاه فکر نمی کرد روزی فرابرسد که وسیله ای که فقط برای برپایی یک زندگی به حساب می آید، تبدیل به یکی از موانع جدی ازدواج بشود؛ مانعی که گاه، تا مرز سیاه بختی یک خانواده پیش می رود.

کلام آخر

بی شک همه ما در اطراف خود آدم هایی را سراغ داریم که به خاطر جا نماندن از قافله چشم و همچشمی حاضرند زیر بار وام و قرض کمر خم کنند ، اما به قول خودشان سربلند باشند ، کم نیستند پدر و مادرهایی که به اصرار فرزند یا به خواست خود زیر فشار چند میلیون بدهی می روند تا دختر را به قول خودشان با کوله باری آبرومند راهی خانه بخت کنند در حالی که غافلند خوشبختی نه از جنس اسراف است و نه از جنس چشم و همچشمی .بهترین کار در زندگی مشترک تلاش برای خوب زیستن است چرا که حتی آنانی که در مسیر چشم و همچشمی و مسابقه با دیگران نیز افتاده اند به دنبال خوشبختی می گردند … واقعیت این است کسانی می توانند خوشبخت زندگی کنند که تمام حواشی را کنار زده و با تمام وجود به متن آن توجه کنند. باید دانست که تلاش برای ریخت و پاش و خرج کردن های بی مورد تنها سبب بروز تنگنا در زندگی می شود، در حالی که حفظ سنت های اشتباه در زندگی نیز تنها ایجاد کدورت خواهد کرد.در این بین تاخیر ازدواج در جوانان به خاطر نداشتن جهیزیه یا دیگر مسائل مالی اتفاق خواهد افتاد که به ضرر جامعه و نظام خانواده است.هر کس از خودش شروع کند وارزش هایش را در چیزهایی قرار دهد که صحیح است وبه این ارزش ها افتخار کند.بیاییم از همین حالا شروع کنیم به قول معروف “ماهی را هر وقت از اب بگیرید تازه است “

 

خروج از نسخه موبایل