پایگاه اطلاع رسانی خانه خشتی رفسنجان

یک بام و دو هوا

به گزارش “خانه خشتی“، در گذشته نه چندان دور وقتی اعتراض عده ای مبنی بر اختلاف طبقاتی در جامعه بلند می شد، ادله برخی صاحبان فضل این بود که سرانجام همه در یک گور می خوابند؛

آن زمان ها که خیلی هم دور نیست، وقتی وارد قبرستان می شدیم، انبوه سنگ قبرهایی را می دیدیم که تنها در نوع نوشته های روی سنگ با هم تفاوت دارند؛

آن روزها تفاوت شاه و گدا را فقط زمانی متوجه می شدی که فرد زنده بود، وقتی دار فانی را وداع می گفت، دیگر برای کسی فرقی نمی کرد که شاه بوده یا گدا، مؤمن بوده یا کافر، مدیر بوده یا مدبر، کارفرما بوده یا کارگر؛

سنگتراش آلبوم نداشت، هنر نمی دانست، نقاشی بلد نبود، تنها نزد استادش خطی آموخته بود و شعری حکاکی می کرد و دلی را به درد می آورد و اشکی جاری می ساخت؛

شب های جمعه، هفته به هفته، روی سنگ قبر مرحوم آبی می ریختند تا روحش شاداب و دلش خنک شود؛

ماشین نعش کش دنباله رو نداشت و رتبه انسان ها را درجه تکامل شان نزد خداوند تعیین می کرد؛

اما …

این روزها دیگر از قبرهای یک شکل با سنگ های مرمر سفید که به مرور زمان به قهوه ای متمایل می شد، خبری نیست؛

تفاوت شاه و گدا تا زمان پس از مرگشان هم ادامه دارد و حسابشان تنها به روز قیامت افتاده است.

دیگر سنگتراش هم آلبوم دارد، برای تراش روی سنگ قبر هم باید هنر بداند، نقاشی بلد باشد و چهره پردازی کند؛

شب های جمعه، اگر فراموششان نشود، جماعتی را علم می کنند تا روی صندلی فلزی بالای سر میت در زیر سایبانی که روی مرحوم سایه افکنده، بنشینند و برای عزیز از دست رفته شان فاتحه ای قرائت کنند و در محفل شام فخر بفروشند به یکدیگر که ساعتی بگذرد؛

و این روزها مراسم مرده کِشون که به مدلی برای تعیین درجه دنیایی تبدیل شده است، باشکوه خاصی برگزار می شود و رتبه آدم ها را خودروی مشکی گل زده، گرانیت و ارتفاع سنگ قبر مشخص می کند؛

خوشا بحال همه درجه دارانی که شهدا نام گرفتند و سال هاست ارتفاع سنگ قبرشان از ارتفاع کفش های ما بالاتر نرفته است؛

به قلم: بهناز شریفی

خروج از نسخه موبایل