پایگاه اطلاع رسانی خانه خشتی رفسنجان

بی باکی شهید بادپا او را از اروند به سوریه کشاند

به گزارش خبرنگار “خانه خشتی“، به دنبال قطعی شدن خبر شهادت حسین بادپا، به سراغ یکی از همرزمان وی رفتیم، حاج علیرضا فداکار که سینه اش لبریز از خاطرات حسین بادپا بود، از تحولاتی سخن گفت که در شهید بادپا رخ داده بود، تحولاتی که او را پیروز جهاد اصغر و جهاد اکبر کرده بود.

آغاز دوستی علیرضا فداکار و حسین بادپا به عملیات کربلای پنج و گردان ۴۱۰ غواص بر می گردد، به همان ایامی که شهید بادپا از بچه های اطلاعات و عملیات لشکر بود و تیزی، چابکی و جلوداریش در زبان ها پیچیده بود.

حضور در تیپ یکم سیدالشهداء که برای مبارزه با اشرارتشکیل شد، باب دیگری از دوستی این دو مرد جهاد را گشود، فعالیت و بی باکی شهید بادپا از همان ابتدا در روحیه اش وجود داشت و زبانزد بود.

بازنشستگی که به سراغ شهید بادپا آمد، حالتی عرفانی به او بخشید، به طوری که علاقه اش به امام حسین (ع) نیز فراتر رفت و سفر به نجف و پیاده روی اربعین را به دنبال خود برای آن ها رقم زد.

حاج علیرضا فداکار که عمری را در جوار حرم امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) گذرانده است، در ادامه گفتگویش با خبرنگار “خانه خشتی“، از تقید و پایبندی شهید بادپا به نماز اول وقت و نماز شب سخن گفت.

می گفت: حسین واقعاً از دنیا بریده بود، نگران بود به مرگ طبیعی یا تصادف از دنیا برود، حتی در سفری که با هم به کرمان رفتیم، در گلزار شهدا محل دفنش را مشخص کرد و خواست که پای قبر شهید سیف اللهی او را به خاک بسپارند.

زمان که می گذشت، حسین نیز اوج می گرفت، روح طاعت و بندگی اش بزرگ تر می شد تا اینکه دیگر دنیا برایش کفایت نکرد، باید خدایی می شد.

شجاعت هایی که در وجود شهید بادپا بروز داده ممی شد با عقل جور در نمی آمد، حسین بادپا بی باکی را به اوج خود رسانده بود و کارهایی انجام می داد که در نوع خود خارق العاده بودند.

وقتی شش ماه پیش از ناحیه سینه دچار حادثه شد، یک گام به آرزویش نزدیکتر گشت و مسیر شهادت را برای خودش ترسیم کرد، به سرعت به سوی سوریه شتافت، فناء فی الله شد و به شهادت رسید.

خروج از نسخه موبایل