پایگاه اطلاع رسانی خانه خشتی رفسنجان

هدف اصلی انفجار های بوستون: کره یا سوریه ؟

هدف اصلی انفجار های بوستون: کره یا سوریه ؟

شاید بتوان حوادث بوستون را نمایشی برای ورود به آسیا خواند. صحنه­ ای به وجود می­ آید و FBI وظیفه پیدا کردن مجرم یا مجرمان را دارد. در انتها ماجرا ختم به گروهی تروریستی شده و پایگاه آن در سوریه یا کره شمالی یافت می­ شود.

به گزارش خانه خشتی،سران آنگلوصهیون به خوبی می دانند عمر القاعده به اتمام رسیده است و شاید وقت آن است با نمایش تراژدی جدیدی هم چون ۱۱ سپتامبر پروژه دیگری کلید خورد.

انفجار در نزدیکی خط پایان مسابقات ماراتن بوستون سبب شد تا بار دیگر نگاه دوربین های خبری به سوی خاک امریکا منعطف شود. نقشه ای تکراری که هر چند سال نیاز است تا بحران های پیش روی ایالات متحده را منهدم کند. این انفجارها که همزمان با انفجارهای زنجیره ­ای دیروز در عراق و حمله تروریست­ های سوری به شهرهای شمالی لبنان رخ داد، پیام های مهمی می­ تواند داشته باشد که با فلش بک به حوادث ۱۱ سپتامبر به خوبی می­ توان آن­ ها را دریافت نمود.

سال ۲۰۰۱ مشروعیت ایالات متحده با چالش رو به رو بود و مهم­تر آن که امریکا در راستای سیاست­ های اسلام هراسی خود، نیاز به توجیهی داشت تا به غرب آسیا نفوذ کند و تحمیق ملت­ ها را در کشورهای مسلمان نهادینه کند و از این طریق پیشرفت­ های آنان و به ویژه گرایش به اسلام را کاهش دهد.

لذا با پدید آوردن غولی به نام القاعده، به افغانستان و عراق نفوذ کرد و با توسل به رسانه های خود از مسلمانان چهره­ ای خشن به وجود آورد.

 

لابی­ های صهیونیسم با به نمایش گذاشتن تراژدی ۱۱ سپتامبر صحنه­ ای مملو از مظلوم نمایی را طراحی و اجرا کردند که با حضور بازیگر ستاره وقت، جورج بوش، رئیس جمهور امریکا بر سر صحنه نمایش، این تراژدی به اوج خود رسید و کلید سیاست اسلام هراسی در پس پرده انتقام از حقوق مردم بی­ گناه امریکا زده شد.

 

پس از گذشت یک دهه از این اتفاق هم اکنون سیاست­ های استعماری فرانو ایالات متحده رفته رفته از غرب آسیا به شرق این قاره پهناور در حال انتقال است.

 

شاید بتوان حوادث بوستون را نمایشی برای ورود به شرق آسیا خواند. صحنه­ ای به وجود می­ آید و FBI وظیفه پیدا کردن مجرم یا مجرمان را دارد. در انتها ماجرا ختم به گروهی تروریستی شده و پایگاه آن در چین یا کره شمالی یافت می­ شود.

 

فرضیه­ های دیگری نیز وجود دارد. با تمرکز بر کتاب ۲۰۳۰ در نگاه شورای اطلاعات ملی امریکا و شناخت صحیح زمین بازی، می­ توان این فرضیه­ ها را تبیین نمود:

 

۱- همان طور که در بالا اشاره گردید یکی از مهمترین سیاست­ های به نمایش گذاشتن تراژدی بوستون می­ تواند سیاست­ های چین هراسی ایالات متحده باشد. این کشور با به راه انداختن اختلافات مرزی میان چین و ژاپن درصدد است تا تحت عنوان میانجی یا مدافع ژاپن به شرق آسیا نفوذ کند اما با افزایش تهدیدهای کره شمالی لازم است در زمان سریع­ تر و به صورت گسترده­ تری در این حوزه حاضر شود. لذا یکی از گزینه­ های پیش روی FBI می­ تواند این باشد که جریان بمب­ گذاری را به پیونگ یانگ نسبت دهد.

 

۲- سوریه نیز از مناطق حساس و سوق الجیشی حال حاضر می­باشد. لابی صهیونیسم پس از گذشت یک سال و نیم نتوانست با اتکا بر جریان ساختگی القاعده و سلفی­ ها این کشور را غصب نماید. سران آنگلوصهیون به خوبی متوجه شده­ اند که تاریخ مصرف القاعده به پایان رسیده و با اتکا به آن موفق به غصب سوریه نمی گردند.

لذا در صدد هستند تا با کشیدن نا آرامی­ ها به شمال لبنان که طی چند روز اخیر شاهد آن بوده­ ایم، حزب الله را رو در روی سوریه (تروریست های سوری) قرار دهند و با به اجرا در آوردن دکترین شوک، در حالی که اذهان عمومی متوجه مظلوم نمایی ایالات متحده است، اتاق فرمان امریکا یعنی اسرائیل، طی حمله ای ضربتی، بخش­ هایی از خاک سوریه را به تصرف خود در آورد.

 

حال باید تامل کرد و طی روزهای آینده منتظر بود تا مشخص شود این نمایش جدید به کارگردانی کشورهای آنگلوصهیون که این بار سوپر استارش امریکاست، به دنبال چیست و به چه میزان گزارش شورای اطلاعات ملی امریکا (که متشکل از ۱۶ نهاد اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده است و چند ماه پیش به اوباما ارائه شد،) تحقق می­ یابد.

منبع:بوتیا

خروج از نسخه موبایل