تهاجم نوشت

آنچه که گذشت “آمار، نوع مسمومیت” آیا مسئله این است؟

  • شناسه خبر: 20541
آنچه که گذشت “آمار، نوع مسمومیت” آیا مسئله این است؟

ابتدا باید گفت حق می دهیم به کسانی که کلام مارا یا جدی نمی گیرند و یا اساساً متوجه آن نمی شوند، چه کنیم که متأسفانه عمق دید بعضی ها کم است. بگذارید با کلام شهید آغاز کنم” عقل معاش می‌گوید که شب هنگامِ خفتن است، اما عشق می‌گوید که بیدار باش، در راه خدا […]

خانه » آخرین اخبار » آنچه که گذشت “آمار، نوع مسمومیت” آیا مسئله این است؟

ابتدا باید گفت حق می دهیم به کسانی که کلام مارا یا جدی نمی گیرند و یا اساساً متوجه آن نمی شوند، چه کنیم که متأسفانه عمق دید بعضی ها کم است.

بگذارید با کلام شهید آغاز کنم” عقل معاش می‌گوید که شب هنگامِ خفتن است، اما عشق می‌گوید که بیدار باش، در راه خدا بیدار باش تا روح تو چون شعاعی از نور به شمس وجود حق اتصال یابد. عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است، اما عقل معاد می‌گوید که همه‌ی چشم‌ها در ظلمات محشر، در آن هنگامه‌ی فزع اکبر، از هول قیامت گریانند، مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است، اما عشق می‌گوید: چگونه می‌توان خفت وقتی که جهان ظلمتکده‌ی کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟ عشق می‌گوید: چگونه می‌توان خفت وقتی که هنوز خون گرم امام عاشورا از زمین کرب و بلا می‌جوشد و تو را فرا می‌خواند؟ چگونه می‌توان خفت و جهان را در کف جهال و قد‌اره‌بندها رها کرد؟ نه، شب هنگام خفتن نیست” تا بدانید و بدانند و بداند که چرا؟

اتفاق ناگواری در شهرستان رفسنجان رخ داد، بدنبال این اتفاق:

– نیروی انتظامی هرچه در توان داشت گذاشت و حتی از سوء استفاده بدخواهان از جمعیت مقابل بیمارستان جلوگیری نمود. دو نفر از متهمین پرونده را نیز دستگیر نمود و برای شناسایی ریشه ها برنامه ریزی نمود هرچند که مصرف کننده گاهاً مشاهده می شد برای همکاری مقاومت می کردند. تدابیر ترافیکی نیز برای این موضوع اندیشیده شد.

– دانشگاه علوم پزشکی هر چه در توان داشت در جهت پیشگیری از عوارض وخیم تر این مسمومیت و در مان آن داشت گذاشت. بسیار بی انصافی هست که تلاش های کادر پزشکی و پرسنل این دانشگاه را نادیده بگیریم آن هم در اتفاقی که کسی باور آن را هم نمی کرد. در این زمینه توسط ستاد بحران دانشگاه نیز اطلاع رسانی شد تا هرکس به خودش “شک” دارد به بیمارستان مراجعه کند.

– شورای تأمین و ستاد بحران تشکیل جلسه داد تا به اوضاع سر و سامانی بدهد.

و…

اما مسئله کجاست؟ اتفاقی رخ داد. جمعی بر اثر مصرف … و یا … و یا … دچار مسمومیت شدند. این یعنی این نوشیدنی خریدار داشته است آن هم این مارک (!!!) از این نوشیدنی که تولید آن تولیدی بوده است. بایستی آمار از مصرف کنندگان نوشیدنی تولیدی های دیگر هم در آورد تا آمار کل خورندگان آن نوشیدنی از مارک های مختلف مشخص شود.

یکی گفت N نفر فوتی M نفر مراجعه کننده و… داشته است و بازار شایعات هم که داغ داغ و پیامک ها طنز هم که گوش فلک را کر کرده است.

اما  در این داستان چند اشتباه تاکتیکی از سوی ((واقعاً نمی دانیم چه کسی)) رخ داده است.

– آیا بهتر نبود که از همان ساعات اول اگر می خواستید نامی برای این نوشیدنی اتخاذ کنید (زیرا طبق شنیده ها از لحاظ علمی شاید نقد وارد بود) تصمیم می گرفتید تا هرکس برای خودش نامی اختراع نکند هرچند که…  در این بین اقدام سایت یکی از نهاد ها بسیار جالب بود که خبر خود را نیز ویرایش نمود.

– آیا بهتر نبود بصورت یک اطلاعیه رسمی از همان ساعت اول سخنگوی این اتفاق مشخص می شد و اعلام نظر و موضع کلاً به عهده ایشان گذاشته می شد. یک سخنگویی که هم بعد پزشکی را در نظر می گرفت و هم بعد امنیتی و عملیات روانی. شاید این پاسخ مطرح شود که دکتر نجم الدینی مسئول روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی این مسئولیت را داشته است. اما این سوال مطرح است اگر اینچنین بوده پس چرا در حرف های ایشان و سایت فرمانداری تناقض مشاهد می شود. آنقدر بی اهمیتی به این موضوع داده شد که بجای اصل قضیه آمار و ارقام موضوعیت پیدا کرد، آنهم چه آمار و ارقامی!!! اساساً خود یک درس آمارشناسی برای مردم بود!!!

– صحبت از آبروداری و عدم انعکاس این خبر مطرح می شود و متأسفانه عده ای انگشت اتهام را به سمت “رسانه ها” نشانه گرفته اند که چرا اصلاً این خبر را انعکاس دادید!!! مگر می شود در برابر موج نگرانی و اضطراب مردم موضوع را پیگیری ننمود؟ آیا شما می دانید حضور میدانی “رسانه های خودی” باعث جلوگیری از چه شایعه پراکنی هایی شده است؟ به تعداد افرادی که در آن محل حضور داشته اند زوایای گوناگونی از این حادثه با نگاه های مختلف و گاهاً نا سالم در حال انعکاس بود. پس چه بسا بهتر که رسانه های درون نظام این قضیه را منعکس کردند. همین سیاست سکوت (بخوانید بمانند کپک سر را در زیر برف کردن) در شهر دیگری برای مسئله ی دیگری اتخاذ گردید و اتخاذ کنندگان این سیاست بعد از اینکه مشاهده نمودند رسانه های بیگانه چگونه به این مطلب پرداخته اند به اشتباه خود پی بردند. بایستی گفت ما در مسائل فرهنگی هم سکوت کرده ایم و حرف راه حلی را پیش نگرفته ایم و فقط دست به کارهای مناسبتی و جرقه ای می زنیم. متأسفانه عده ای قصد دارید چشم خود را به کلی بر روی نواقص ببندند و به کل منکر آن شده و صورت مسئله را پاک کنند. مسئولین محترم لطفاً نظرات مردم در زیر خبرهایی که مربوط به این اتفاق در سایت محلی رفسنجان درج شد را بخوانید تا از نظر و درد دل مردم در این زمینه با خبر شوید.

– باید بپزیریم اگر نیروی انتظامی برای هرکدام از خانه ها یک مأمور بگذارد باز امکان بروز چنین اتفاقی وجود دارد و حلقه های دیگری از جمله کار فرهنگی (البته نه پخش بروشور) باید به این زنجیره متصل شوند.

– بله اگر این اتفاق زشت در رفسنجان رخ می دهد نباید چشم خود را بر روی نقلط مثبت و امید بخش شهر که بسیار زیاد هم نیستند ببندیم. بگذارید مروری داشته باشیم: تعداد شهدا، گردان های رفسنجانی در زمان جنگ، جانبازان، آزادگان، ایثارگران، حافظان قرآن، قاریان قرآن، تعداد جمعیت معتکف، تعداد حوزه های علمیه، تعداد روحانیون رفسنجانی، نخبگان رفسنجانی، روحانیون رفسنجانی که در جاه های دیگر اما جمعه هستند، دانشگاه های شهرستان و… اما خود این موارد ما را شرمگین می کند که چرا باید با اینهمه نقطه مثبت و امید بخش باز چنین اتفاقی در شهر ما رخ دهد؟ براستی سنگ فرماندهان جنگ نرم شهر ما کجاست؟ کجا حرفشان را یکی می کنند، خاکریز می زنند و دستور حمله و عملیات را صادر می کنند؟ نمی خواهیم چشم بر زحمات بیشماری که مسئولین محترم می کشند ببندیم، ما سپاسگزار آنها هستیم اما بر این اعتقاد دارید که یک حلقه‌ی مفقوده ای در این بین وجود دارد. براستی حلقه‌ی اتصال این جزیره های فرهنگی کجاست؟ کجا و چه کسی باید اتصال بین این جزیره های فرهنگی را برقرار کند؟ آیا این اتفاق خود شاخصی از یک غفلت فرهنگی نیست؟ (هرچند که اتفاق های دیگر افتاده و صدای آن بالا نیامده و یا در آینده با این روند خواهد افتاد) . نباید که همه فقط حرف های خوبی بزنند (هرچند که بعضی ها حرف های خوبی نمی زنند و همان بهتر که  “کم” حرف می زنند) . براستی اتاق فکر فرهنگی شهرستان کجاست؟ سنگر عملیاتی جنگ نرم کجاست؟ صاحب فرهنگی این شهرستان کیست؟

– از ابتدایی ترین که هرکس آن را در بروز بحران های اجتماعی می داند مبحث عملیات ورانی است. در عملیات ورانی شایعات، پیامدها و… آن بحران رصد می شود و پیش از نشر و یا ضربه زدن آن شایعات و پیامدها برای آن چاره اندیشی می شود.

آیا جلسه عملیات روانی برای این بحران با حضور افراد متخصص تشکیل گردید. اصلاً آیا تیم عملیات روانی شهرستان تشکیل گردیده است؟ اگر تشکیل شده است مسئولین بایستی اطلاع رسانی کنند.

این اتفاق رخ داد. مسئله فقط آمار نبود. مسئله این بود که این اتفاق رخداد. مسئله این است که این تقاضا واقعیت دارد. مسئله این است که باید فکری کرد. مسئله این است که نباید صورت مسئله را پاک نمود.

مسئله این است که چرا این اتفاق رخداد. نبایستی در این اتفاق حاشیه بر اصل داستان غلبه کند و ریشه یابی مسئله در لابه لای کشف آمار و اختراع اسم گم شود.

متولیان امر یکبار دیگر اقدامات خود را بازبینی کنند تا به نقاط ضعف کارهای خود پی ببرند. البته باید انصاف داشت و اعتراف کرد که اقدامات خوب و مثبت بسیار زیادی انجام گرفت و غفلت هایی هم وجود داشت که نباید از آن چشم پوشی کرد.

این یک نشانه بود. از آن درس بگیریم…

بچه‌ها؛

اگر شهر سقوط کرد،

آن‌را دوباره فتح می‌کنیم.

مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند.

منبع: تهاجم

برچسب ها:
بیمارستان پدافند غیر عامل دانشگاه، عملیات روانی فرهنگی کم کاری ماده نیروزا مسئولین مسمومیت مشروف
تلگرام
دیدگاه‌ها
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خانه خشتی منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
در جواب نظر :

  • محسن

    اینا که شما گفتی درست.یادتون نرفته که مرکل رئیس جمهور آلمان که این مسئولین هر روز بهش فحش میدن هنوز یک سال هم نشده که به خاطر پخش کردن شیر فاسد تو چند تا مدرسه که تازه فقط چند تا دانش آموز مسموم شدند اومد تو تلویزیون و از ملت آلمان عذر خواهی کرد... ای کاش این مسئولین مردم رو این قدر نفهم فرض نمی کردند.چرا نمی گن حداقل حداقل حداقل *نفر سر این جریان کشته شدند.واقعا با چه رویی میگن *یا * نفر مردن.چرا میگن نوشیدنی انرژی زا مسموم خوردند؟خودشون میگن چون آبروی شهر در خطره ولی آبروی شهر یعنی آّبروی فرماندار و فرمانده نیروی انتظامی و امام جمعه... تا وقتی که مسئولین از ترس آبروی خودشون این جور واقعیات رو لاپوشونی کنند آش همین آش هست و کاسه همین کاسه... ای کاش با مردم صادق بودند و می کفتند مردم ما نتونستیم بر ورود مشروب به شهر نظارت داشته باشیم...
اخبار ویژه
اخبار رفسنجان