بغض فروخورده دختر معلول رفسنجانی از جهنم دره ای که برایش ساختند

  • شناسه خبر: 166067
بغض فروخورده دختر معلول رفسنجانی از جهنم دره ای که برایش ساختند

” آقای نماینده بارها به شما و فرماندار سابق نامه زدم، مگر ما معلولین چه گناهی کرده ایم” صحبت هایش را اینطور آغاز کرد ، دختر معلولی که روزگاری سختی در رفسنجان میگذراند.

خانه » اجتماعی » بغض فروخورده دختر معلول رفسنجانی از جهنم دره ای که برایش ساختند

به گزارش خانه خشتی، روز گذشته نشست خبری نماینده رفسنجان با حاشیه ی از جنس درد های یک دختر معلول همراه بود. دختر جوان وقتی متوجه می شود نشست خبری در دفتر نماینده در حال برگزاریست به درون اتاق می آید و منتظر می شود تا نوبت سخن گفتن به او برسد.

سخنانش را با بغض گلویش در هم آمیخته و می گوید: هفت سال است که با خواهرم در شهرک یادگار امام ساکن هستم واقعا دارم زجر میکشم از شما اصحاب رسانه که خود را نماینده مردم می دانید، می خواهم صدای مرا به مسئولین بالاتر برسانید”.

ادامه می دهد: اطرافمان را آدم هایی که قید و بندی به آبرو و حیا ندارند گرفته، تبعه بیگانه هستند، با این وضعیت معلولیتم باید بارها به دادگاه بروم دیگران چه فکری درباره من می کنند، اسم محل زندگی ما را گذاشتند محله زنان بیوه.

دختر جوان می گوید: وجدان و و انسانیت خودتان را قاضی کنید، به بهزیستی مراجعه می کنم می گویند خانم این خانه ها مربوط به ما نیست، اگر مربوط به شما نیست پس چطور شما ما را ثبت نام کردید؟

اگر میدانستم مسکن و شهرسازی اینطور آلونک هایی را به ما میدهد هرگز ثبت نام نمیکردم، خانه های ۲۵ سال ساخت است که ۸ سال قبل  تحویل داده اند؛ این سوال مرا جواب دهید چرا به هر که کلاهش بالاتر بوده خانه خوب داده اید و هرکه وضع خوبی نداشته خانه های لونه خرگوشی داده اید ؟

دختر جوان بغضش را فرو می برد و می گوید: رفسنجان یک شهر خیلی بزرگی نیست، آدم های خیر و دلسوز زیادی دارد، بروید شهرستان های دیگر را بازدید کنید ببینید چه منازلی به معلولین داده شده که با آسایش و راحتی زندگی می کنند.

آیا این درست که هر زمان من بخواهم از منزل بیرون بیایم یک بچه تبعه خارجی جلویم بایستد و بگوید باید از من اجازه بگیرید و بروید بیرون، بر روی چه حسابی ، من اگر از این شهر اخراج هم بشوم حرف دلم را می زنم بارها گفتم اما احدی توجه نکرده است.

وی ادامه می دهد: مشکلاتی در گذشته داشتم که از همین دفتر نماینده وام گرفتم و خیری کمک کرده است اما امروز مسئله ی مهمتری دارم. شب ساعت یک نصف شب یک آقا به درب خانه من آمده و خدا را شکر که من میهمان داشتم، اخر اینها را چه کسی باید بررسی کند؟ پارتی من کیست؟ بیایید از نزدیک ببینید ظهرها گروه های آقاقیان تبعه نشستند تمام ساختمان های شهرک تبعه ها ساکن هستند.

دختر جوان صدایش را بلند می کند و می گوید: کجای قانون ما نوشته خانه های معلولین باید ۱۸ تا پله داشته و بدون آسانسور باشد یا محیطی خشک و خالی، آیا در قانون ما از آدم های خاص اینطور باید حمایت بشود که در رفسنجان شده؛ با هرکسی که صحبت می کنم می گویند بروید خدا را شکر کنید آیا این منزل مجانی به ما داده شده که من اینطور بگویم.

ادامه می دهد: بهزیستی تمام مشکلات مرا می داند، من اگر پدر و مادر داشتم پشتیبان داشتم و حامی من بودند، حالا که ندارم هیچکسی نباید مرا حمایت کند.

 

برچسب ها:
معلولیت
تلگرام
دیدگاه‌ها
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خانه خشتی منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
در جواب نظر :

اخبار ویژه
اخبار رفسنجان